اشعار و نوشته های من
اشعار و نوشته های من
این اشعار کوچک،تقدیم به بزرگ کسی که رفت تا من همیشه زنده بمانم...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 19 ارديبهشت 1387برچسب:, توسط بلدرچین |

سلام به همه دوستان.

نمایشگاه کتاب داره تموم میشه،روزای اخرشه.کتاب بخریم که بخونیم نه اینکه بخریم و نخونیم.

کتابای قشنگ زیادن فقط چشم دیدن میخان.تخفیف کتاب هم خیلی خوبه اگر نخرید ضرر میکنید.

امیدوارم روزی بیاد که همه چه پیر چه جوون،چه زن چه مرد و هرادمی،هرجایی،هرزمانی کتاب بخونه حتی اگر 5دقیقه توی راهه.حیفه ادم بی کتاب از دنیا بره.همیشه به این فکر میکنم که کی میخوام شروع کنم به خوندن.استاد های داستان نویسی م همیشه این رو میگفتن تا نخونی نمیتونی بنویسی،هیچ وقت گوش ندادم اما حالا پشیمونم...

به امید اون روز که هرجا میرم دست مردم ببینم کتاب هست و دارن میخونن...

حیفه بخدا...یک داستانی دوره راهنمایی شنیدم...

" یک غریبه رفت توی یک روستایی،اتفاقی وارد قبرستان اون روستا شد.دید روی سنگ قبرها نوشته شده یک دقیقه ، سه دقیقه،یک ساعت،سه ساعت،یک روز ، ده روز و برای خیلی ها هم سنگ قبرشون خالی بود،کنجکاو شد و از یک نفر که برای اون روستا بود پرسید و اون روستایی گفت : این تعداد دقایق و ساعات و روزهای مطالعه شونه. "

حیفه زندگیمونو بی کتاب بگذرونیم.تا کی میخوایم ادامه بدیم؟

حیفه نخونیم. اگر نخونیم فقط به خودمون ضرر میرسونیم.اگر میخوایم شروع کنیم بهتره از همین الان که داغیم شروع کنیم.با یک خط و دو خط شروع کنیم و کم کم اضافه کنیم.

هیچ کس با کتاب ضرر ندیده،اگر نخونیم بی علم میمونیم.اگر کتاب بخونیم طعم زندگی رو میفهمیم.اگر کسی این راه رو امتحان کرد و به نتیجه نرسید بیاد و هرچیزی خواست بهم بگه...

امیدوارم ازهمین امروز شروع کنیم به کتاب خوندن. با کتاب نخوندن چیزی درست نمیشه. اروپایی ها حتی برای سفر 5 دقیقه ایشون با خودشون کتاب میبرن...

ما زمان زیادی رو الکی صرف چیزهایی میکنیم که اصلا ضرورتی ندارن. زمان زیادی رو توی اتوبوس سر میکنیم، زمان زیادی رو پشت چراغ قرمز و ترافیک هستیم و... بهتره یک گوشه ای از زمان هامونو به مطالعه بگذاریم. اگر کتاب بخونیم کشته نمیشیم ازبین نمیریم اما اگر نخونیم و بمیریم حسرت میخوریم. کسایی طعم زندگی رو میچشن که مطالعه جزء زندگیشونه.

هرکسی اگر دلش برای کتاب تنگ شد همین الان کتاب مورد علاقه ش رو برداره و کم کم شروع کنیم. اگر دنباله موفقیتین مطالعه مطالعه مطالعه...

به امید اون روز که کتاب همیشه همراهمون باشه و ترس از نگاه های سوال برانگیز دیگران نداشته باشیم و هرجا هستیم کتاب بخونیم. ایران رو با دستای خودمون اباد کنیم و این رو به نسل های بعدیِ ایران زمین انتقال بدیم...

دوستدار همه ی شما و به امید اون روز که کتاب بخونیم.

به امید اون روز که هرجا میرم دست همه کتاب ببینم که یا دارن میخونن یا دارن میبرن که بخونن...

خدایا اون روز رو برسون.

اگر برای سلامتیه روحیه نسل های بعدی ایران زمین تلاش نکنیم و همین جور بی تفاوت باشیم،نسل های بعدی هم عین ما زندگی قشنگی نخواهند داشت و بی کتاب خواهند بود.

برای خوب زندگی کردن نسل های بعدی تلاش کنیم چون نسل های بعدی همین فرزندان خودمون هستن...

نمایشگاه کتاب یادتون نره. داره به روزای اخرش میرسه،بریم تا از همین امروز برای زندگی بهتر تلاش کنیم...لحظه ای به ایران و فرزندان خودمون فکر کنیم...

همه تون رو به خدای بزرگ میسپارم.

 

زندگیتون شیرین

 

 


نظرات شما عزیزان:

قنطیـ
ساعت18:47---12 آذر 1392


sdf
ساعت10:59---21 مرداد 1392
فاصله ها را که وجب میکنم
دستانم کم می آورند...
حساب روزهای نبودنش از دستم خارج شده...
رفیق دستانت را قرض میدهی...
برای وجب کردن جای خالیش
مایل به تبادل لینک بودی خبرم کن


سلام
ساعت1:28---15 تير 1392
سلام
دوست عزیز
ممنون برای وبلاگ و
مطالبش
فقط با عذر فراوان:
بزار رو با ذ می نویسن
بذار
از گذاشتن میاد دیگه
باز هم عذر می خوام.
موفق باشید و سربلند.


shiny
ساعت23:34---19 ارديبهشت 1392
من هم با شما موافقم!!
اگر بشه خیلی خوب می شه!!
ولی اکثر اوقات سر آدما بیشتر از اونچه که خودشونم باور کنن شلوغ می شه که نمی تونن سراغ کتاب برن...
اما ای کاش آدم چند دقیقه ای از روز پر ترافیکشو به خودش به دلش و به کتاب اختصاص بده...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: